سلام بر رزمندگان اسلام
اسم من زهرا می باشد این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم.
پدرم می خواست به جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد.
من نه سال دارم و نصف روز را مدرسه و نصف دیگر را قالی بافی می روم. مادرم کار می کند. ما پنج نفر هستیم پدرم مرد و باید کار کنیم.من 92 روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم. از خدا می خواهم که این هدیه را از یک یتیم قبول کنید و پس ندهید و مرا کربلا ببرید آخر من و مادرم خیلی روزه می گیریم تا خرجی داشته باشیم.
مادرم خودم واحمد و بتول و تقی برادر کوچک به شما سلام می رسانیم . خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد.
62/11/8
- ۷۲۳ نمایش