بی پلاک

یازهرا(س)

بی پلاک

یازهرا(س)

روزی پیرمردی با عصا لنگان لنگان با حالی نزار و بیمار به حرم می آید و نزد یکی از خادمین می رود و می گوید: ببخشید آقا امام رضا کجاست آمده ام شفایم را بگیرم. آن خادم که چنین جمله ای را از آن پیرمرد دهاتی می شنود، به مزاح می گوید:این پله ها را می بینی ( پله های گلدسته که البته خیلی هم تعدادشان زیاد است) بگیر و برو بالا امام را می بینی!

بعد از دقایقی پیر مرد از پله ها پایین بر می گردد و همه حاضران مشاهده می کنند که او بدون عصا، سالم و با حال بسیار خوبی بر می گردد و از آن خادم تشکر می کند و می گوید ممنونم ایشان را دیدم و می رود، خادم به دنبال او می دود شانه های او را می بوسد و ماجرا را از او سوال می کند، پیر مرد می گوید:

در همان حال که به سختی از پله ها بالا می رفتم دیدم آقائی از بالای پله ها به من می گوید: پدر جان تو بالا نیا من پائین می آیم!

  • bimazar

امام رضا(ع)

نظرات (۳)

بخند هرچندغمگینی

ببخش هرچند مسکینی

فراموش کن هرچند دلگیری

زیستن اینگونه زیباست

بخند وفراموش کن

هرچند میدانم که آسان نیست

  • خادم الشهداء
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    با پوستر /سرمایه‌ی عمر را دریابید
    بیانات آیت الله حق شناس (ره)
    به روز هستیم
    http://ammar-g.blog.ir/
    یا علی
  • عـــطـش ...
  • یا امـــام رضا ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">